نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

وضع اجتماعی:

امپراتور بدون آنکه عنوان شاهی داشته باشد، قادر مطلق بود (به او عنوان اگوست امپراتور، شخص اول سنا می‌دادند). وی مافوق قانون و صاحب اختیار جان و مال همه بود. برای جانشینی قانونی وجود نداشت. امپراتوران از راه ارث، فرزندخواندگی، و نظر ارتش به این مقام می‌رسیدند. سنا ظاهراً اختیارات فراوانی داشت ولی در واقع اختیارات او محدود به کارهای اداری بود.
شهرستانها به طورکلی خوب اداره می‌شدند و اداره‌ی آنها به دست عمالی بود که برگزیده امپراتور و تحت مراقبت وی بودند. شهرستانها، انجمن‌ها و مجالس انتخابی داشتند و هر مدینه کارمندان و قضات خود را خود انتخاب می‌کرد. این طرز اداری را سیستم بلدی می‌خواندند و از مدتها پیش در مشرق و یونان، قبل از استیلای رم، مرسوم بود و به وسیله رم در مغرب نیز معمول گشت. هر مدینه از یک شهر و دهات اطراف تشکیل می‌یافت و در مورد امور داخلی، آزادیهای زیادی داشت. در هر مدینه افراد ذی حقوق گرد هم جمع آمده مجالس مشاوره‌ای برای انتخاب قضات یا مشورت در کارهای عمومی تشکیل می‌دادند و این مجالس اهمیت بیشتری از مجلس‌های مشابه در رم داشتند. اداره‌ی امور، سرپرستی کارهای مالی، قضاوت و صدور حکم در دعاوی عرفی و جنائی با مأموران بلدی بود، با این حال آنها قدرت محدودی داشتند. چنانکه آنها نمی‌توانستند یک مرد آزاد را بدون تأیید حاکم شهرستان به مرگ محکوم کنند و هر فرد مدنی رومی حق داشت از امپراتور تقاضای استیناف کند. این قبیل مأموران را دوئوم ویر (1) (مأموری که کار مهمی را با شرکت یک نفر دیگر انجام می‌داد)، مباشر (2) و مأمور تفتیش (3) می‌خواندند. مهمترین آنها دو تن دوئوم ویر است که مقاوم آنها با مقام دو کنسول رم تطبیق می‌کرد. این مقام‌ها با وجود مسئولیتی که بر عهده آنها بود و با آنکه حقوقی از این بابت به صاحبان آن پرداخت نمی‌شد، مورد توجه عموم بود. مالیات برای مخارج مدینه دریافت می‌شد و گذشته از این ثروتمندان جشن‌ها و مسابقاتی ترتیب می‌دادند و به خرج خود بناهائی می‌ساختند.
در خانواده رومی، تغییر کمی در دوره امپراتوری بروز کرد، با این حال قدرت و اختیارات پدر در مورد فرزندان خود کاهش یافت و فروش یا کشتن آنها بکلی ممنوع گشت. فرزندخواندگی کاملاً رایج شد. این تنها وسیله برای تأمین بقای خانواده و ادامه‌ی ستایش نیاکان بود. زناشوئی یا با تشریفات مذهبی یا بدون آن انجام می‌گرفت و اختیار شوهر با آنکه دستخوش تحول و در حال نقصان بود هنوز بر قدرت زن فزونی داشت. طلاق که در دوره‌ی جمهوری بندرت صورت می‌گرفت، در این دوره با وجود مخالفت شدید قانون، در حال افزایش بود. زن که صاحب آزادی بیشتری شده بود می‌توانست در اموال خود از راه وصیت دخل و تصرف کند و حق خرید و فروش و ارث بردن نیز داشته باشد.
تشریفات معمول پس از مرگ در بین طبقات پائین بسیار ساده و در میان ثروتمندان، پرطول و تفصیل، و شامل مراسمی از قبیل مومیائی کردن، قرار دادن جسد در معرض انظار برای مدت هفت روز، تشییع جنازه و حمل تصویر نیاکان در این مراسم، سوزاندن و خاکستر کردن جسد، اطعام و حتی مسابقات و بازیهائی که گاهی در این تشریفات انجام می‌گرفت، بود. هر فرد می‌توانست به نحوی که میل داشت وصیت کند و ثروت خود را به هرکس می‌خواست ببخشد و همین موضوع عده‌ای را به چاپلوسی و تملق گوئی از ئروتمندان واداشت، البته به این امید که قسمتی از ثروت وی را به اختیار بگیرد. برای جلوگیری از حیله گری و نیرنگ بازی و در واقع غصب و اختلاس میراث‌ها، در دوره‌ی امپراتوری اختیار مطلق میراث گذار محدود شد و مقرر گردید یک چهارم از مال و دارائی به طور اجبار به فرزندان و زوجه متوفی سپرده شود.
به بسیاری از مردم شهرستانی حقوق مدنی تفویض شد چنانکه می‌گویند سی میلیون نفر از هشتاد میلیون جمعیت تمام امپراتوری دارای حقوق مدنی بودند. پس از افراد مدنی، مردان آزاد شهرستانها و پائین‌تر از آنها غلامان، که تعدادشان در نتیجه جنگها افزایش می‌یافت، قرار داشتند. به ظاهر وضع غلامان خوب و رضایت بخش بود چون در این دوره، برخلاف دوره‌ی جمهوری از جنگ با غلامان ذکری نشده است. بسیاری از غلامان می‌توانستند از محل صرفه جوئی و پس اندازهائی که داشتند آزادی خود را بازخرید کنند و بقیه با کاری که انجام می‌دادند پولی به دست آورده قسمتی از آن را به ارباب می‌دادند.
آزاد کردن غلامان به حدی شیوع یافت که امپراتوران به تقلیل و محدود کردن آن پرداختند. غلامان آزاد شده بر طبق قانون، وابسته به ارباب و ولی نعمت قدیم و مجبور به حمایت و احترام او بودند. پاره‌ای از آنها سرمایه‌ای به هم می‌زدند و در کارهای دولتی به مقامات عالی می‌رسیدند و به این ترتیب طبقه جدیدی از افراد به نام کولون (4) به وجود آمد. اینها مردان آزادی بودند که در زمین‌ها به کشت می‌پرداختند و مبلغی از درآمد خود را به او می‌دادند. منتهی نمی‌توانستند بدون اجازه مالک زمین را ترک کنند.
زندگی اجتماعی در رم و شهرستانها در حال پیشرفت بود، شرکت‌ها و جمعیت‌هائی به وجود آمد، برخی از آنها مذهبی و برای اجرای مراسم دینی بود، دسته‌ای حرفه‌ای و از اصناف مختلف و به منظور دفاع از منافع خویش، عده‌ای از آنها برای تنظیم جشن‌ها و ضیافت‌ها، و پاره‌ای برای جمع آوری پول لازم جهت مراسم تشییع جنازه‌ها بودند. امپراتوران معمولاً از این جمعیت‌ها رضایتی نداشتند ولی آنها را آزاد می‌گذاشتند. تهیدستان و گاهی غلامان، بیشتر به فکر تشکیل این قبیل جمعیت‌ها بودند و همه‌ی آنها می‌خواستند حامی و سرپرستی در بین اغنیا داشته باشند. این جمعیت‌ها هر ماجرا و حادثه‌ای هم که پیش می‌آمد به حیات خود ادامه می‌دادند و بعضی از آنها حتی پس از انهدام امپراتوری همچنان باقی ماندند. با افزایش حس نیکوکاری و دستگیری، سازمان خیریه‌ای برای نگاهداری اطفال فقیر و بیمارستانهائی با بخش‌های مجانی به وجود آمد.
تعداد کارمندان به نسبتی که قدرت عمال درجه اول و قضات کاهش می‌یافت بالا می‌رفت. به دستور امپراتوران عده‌ای حاکم، نماینده مخصوص، محصل مالیات و ناظر خدمات عمومی تعیین شد. همه‌ی آنها در مقابل پول خدمت می‌کردند و حال آنکه عمال و قضات پول نمی‌گرفتند. گذشته از این افراد آزاد شده به دربار هم راه یافته به انجام خدمات مختلف پرداختند.

وضع اقتصادی:

پیشرفتی که در بهبود وضع عمومی ظاهر شد نتیجه‌ی توسعه تجارت، کشاورزی و حکومت صلح و آرامش در امپراتوری بود. تجارت در دریا و خشکی و میان شهرستانها و کشورهای خارجی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشت. راهزنی دریائی از بین رفت ولی دزدی در نواحی کوهستانی هنوز باقی بود. جاده‌ها متعدد بود و از آنها خوب نگاهداری می‌شد و مسافرت نه تنها برای انجام معاملات بلکه به منظور گردش و سیاحت نیز معمول گشت.
مالیاتهائی که از طرف دولت مرکزی وصول می‌شد معتدل و مناسب بود چون برای مخارج پول زیاد لزومی نداشت. مراسم دینی را اشخاص معین انجام می‌دادند، کارهای قضائی مجانی بود، عمال دولتی خرجی برای دولت نداشتند و امور تعلیماتی به عهده مدینه‌ها بود. مالیاتهای اصلی عبارت بودند از مالیات ارضی، مالیات سرانه، مالیات ارث، گمرک، حق راهداری (حق عبور از جاده‌ها و پل‌ها). گذشته از این دولت منابع درآمد دیگری نیز داشت از قبیل درآمد از املاک عمومی (معادن، زمین‌ها)، ضرب مسکوک، جرائم، هدایائی که از روی میل به امپراتوران تقدیم می‌شد.
ثروت عمومی تجمل پرستی را توسعه داد، بخصوص در رم که سرمایه‌هائی بالغ بر چندین ده میلیون وجود داشت و این دارائی‌ها با توجه به ارزانی زندگی بسیار زیاد بود. هنر طباخی پیشرفتهائی کرد، نباتات و حیواناتی از خارج وارد شد، کار پرورش ماهی رواج گرفت و مبالغ زیادی در میهمانی‌ها خرج می‌شد. مع ذلک همه‌ی این مسائل مخصوص به زمان سزارها بود. فلاوین‌ها که زندگی ساده‌تری داشتند این زیاده رویها را از بین بردند. برای تهیه لباس همیشه از پشم استفاده می‌کردند ولی پارچه‌های کتانی، پنبه‌ای و ابریشمی و همچنین منسوجات طلا و نقره هم معمول بود. در بنای خانه‌ها نیز همین ذوق و سلیقه به چشم می‌خورد. ویلاهائی مجلل که با مرمر و نقاشی و موزائیک (خاتم) زینت می‌شد، باغ‌های باشکوه، حمام‌های (5) پرطول و تفصیل و پرخرج می‌ساختند.
اگر جامعه‌ی رومی در دوره‌ی سزارها خیلی فاسد و تباه به نظر می‌رسید جامعه‌ی شهرستانها ساده‌تر و پاک‌تر بود و با روی کار آمدن فلاوین‌ها عفت و اعتدال اخلاقی بیشتر شد.

مذهب و فلسفه:

کوشش‌های اگوست برای احیای شرایع رسمی تا حدی به نتیجه رسید و در اجرای آن، بدون آنکه اعتقاد و ایمانی در کار باشد به بنای معابد و انجام تشریفات دینی، اقدام شد. بدعت مذهبی این دوره، ستایش امپراتوران بود. اگوست پس از مرگ به مقام خدائی رسید و همین مقام از طرف سنا به کلود، وسپازین و تیتوس تفویض گشت و امپراتورانی که به این مقام نائل می‌شدند، دارای کهنه و روحانیان مخصوصی در رم و شهرستانها بودند.
در فلسفه، مذهب شک و مذهب التقاطی (6) به وجود آمد. پیشوایان عمده شکاکیت، انزیدم (7) وسکستوس آمپیریکوس(8) می‌باشند. این دو به بیان عللی که باید در آنچه حواس و عقل، به ما می‌آموزند شک کرد، پرداخته‌اند. اما مذهب التقاطی عبارت از این است که آراء و عقاید متنوع و مختلف را با هم آمیخته مطلبی را که به نظر صحیح می‌رسد اختیار کنند. یکی از پیشوایان این نظریه فیلون (9) اهل اسکندریه است که عناصر و ارکان سیستم خود را از پیشینیان و از مذهب مسیح اقتباس کرد. وی به دو اصل و مبدأ، روح و ماده، عقیده داشت و مدعی بود که خدا غیرقابل شناسائی است و میان او و بشر، کلمه (10)،که دنیا و روح را به وجود آورد، قرار دارد.

علوم:

بزرگترین عالم این زمان، پلین قدیم (11) مؤلف کتابی است در تاربخ طبیعی، که در آن از جغرافیا، جانورشناسی، گیاه شناسی، پزشکی، معدن شناسی سخن گفته. این کتاب دایرة المعارفی است از معلومات آن زمان که از نظر اطلاعات جامع و تنوع معلومات، بسیار جالب ولی متأسفانه مشحون از قصه‌ها و افسانه‌ها می‌باشد. کتب تاریخی پلین از بین رفته است. گذشته از او باید از کولومل(12)، مؤلف کتابی در اقتصاد روستائی، سلس (13) که با روش بدیع به شرح مسائل پزشکی (طبقه بندی بیماریها، اهمیت بهداشت و رژیم‌های غذائی) پرداخته است، نام برد.

ادبیات:

سنک، مربی نرون، به عنوان فیلسوف و نویسنده دراماتیک اهمیتی بسزا دارد. وی که اصلاً اسپانیائی بود بیشتر ایام عمر را در رم به سر برد. در مقالات و آثار فلسفی او تأثیر رواقی‌ها به چشم می‌خورد که اصولاً مربوط به مسائل اخلاقی می‌باشد. در این آثار که خیلی خوب تحریر شده، فضیلت و تقوی مورد تمجید قرار گرفته و ذوق و قریحه‌ای عالی به کار رفته ولی مطلب تازه‌ای در آنها دیده نمی‌شود. سنک ده تراژدی به تقلید سوفوکل و اوری پید نوشته است که همه آنها خطابی، مؤثر و با روح ولی فاقد حرکت می‌باشند و به ظاهر هم نزدیک به حقیقت نیستند و به نظر می‌رسد که این آثار بیشتر برای خواندن و مطالعه نوشته شده‌اند نه برای نمایش و بازی.
در شعر حماسی باید از لوکن (14)، والریوس فلاکوس (15)، سیلیوس ایتالیکوس (16) و استاس (17) یاد کرد. معروفترین این شعرا، لوکن، از اهالی اسپانیاست، که مجموعه‌ای به نام فارسال داشته و در آن از جنگ داخلی میان سزار و پومپه سخن گفته. این مجموعه که جنبه ملی دارد عاری از اساطیر و افسانه‌هاست ولی لوکن که عقاید جمهوری خواهی داشته تعصبی از خود نشان داده به مدح پومپه و تحقیر سزار پرداخته است. به مسائل زمان خود بخصوص حملاتی که به نرون می‌شده است زیاد اشاره کرده؛ موضوعی که موجب سرزنش او شده توجه بیش از حد او به فصاحت و بلاغت است ولی تأثیر افکار راقی و موضوع‌های جالب اشعاری وی قابل تحسین می‌باشد.
والریوس فلاکوس اردوکشی آرگونوت‌ها (18)، سیلیوس ایتالیکوس، جنگهای پونیک و استاس اردوکشی به تب (19) را به نظم درآورده‌اند. این منظومه‌های اساطیری از یونانیان و از ویرژیل الهام گرفته‌اند و آثاری کم ارزش و فاقد ابتکار و اصالت می‌باشند. استاس قطعات پراکنده‌ی دیگری (20) که جنبه‌ی غنائی و تغزلی دارند و درباره‌ی مطالب متنوع و مختلف است، سروده.
مارسیال (21) هم که شاعری اسپانیائی است هنر و مهارتی بسیار داشت. وی دارای قطعاتی کوتاه و هجوآمیز و سراینده‌ای واقع بین بوده. منظومه‌های او دارای شور و هیجانی تمسخرآمیز، موضوع‌های جالب عامیانه و منظره‌های زنده‌ای از اجتماع بخصوص طبقات عوام و سرشار از مزاح و شوخی و لبخندی تلخ می‌باشد.
پرس (22) قطعات هجوآمیزی با الهام از رواقی‌ها به نظم آورد و در آنها جامعه رومی را با روح بدبینی مجسم ساخته به قدرت امپراتوری، اشراف و ملت حملات سختی کرد. پرس، ادبا، سیاستمداران، استبداد رأی، خودخواهی، سفاهت و بد ذوقی را مورد انتقاد قرار داد. وی بسیار سخت و تند بود و به هنر و صراحت توجهی نداشت، برعکس در تصویر اخلاق و آداب، رعایت حقیقت در بیان احساسات و شرح عقاید اخلاقی خود مهارتی بسزا داشت.
در این عصر نخستین بار نوع جدیدی از ادبیات، یعنی رمان نویسی، در رم ظهور کرد. از پیشروان معروف این سبک پترون مؤلف ساتیریکون (23) است که از خواص دربار نرون بود و به امر او به قتل رسید. کتاب مزبور از لحاظ درهم آمیختن فلسفه‌ای سخت و تصویر خلاف نزاکت آداب، رعایت واقع و ذکر موضوع‌های شگفت آور، مخالفت فوق العاده با رسوم معمول، تشریح و توصیف جالب اشیاء و اشخاص، عجیب به نظر می‌رسد. این کتاب تشریح سلسله وقایع و صحنه‌هائی است که بخوبی رنگ آمیزی شده و معروفترین قسمت آن ضیافت تریمالکیون می‌باشد.
فصاحت سیاسی، از موقعی که قدرت مطلقه، آزادی بیان را ممنوع ساخت، از بین رفت ولی فصاحت قضائی و علم بدیع که در واقع بازی الفاظ و معانی بود همچنان باقی ماند. کنتی لین (24) آخرین خطیب بزرگ و مؤلف «تعلیمات خطابی»، مجموعه واقعی فصاحت و بدیع، می‌باشد. کنتی لین اسپانیائی بود و در اصلاح روش تعلیم و تربیت، رواج سادگی، مخالفت با فضل فروشی، کج ذوقی و بیانات تصنعی کوشید. وی به پیروی از نویسندگان کلاسیک و آثار سیسرون توجه بسیار داشت، منتهی خود او از خطاهائی که مورد انتقاد قرار می‌داد برکنار نبود.
استبداد و خودرائی امپراتوران، شاید به پیشرفت تاریخ نیز صدمه زد. با این حال می‌توان از چند مورخ از قبیل تروگ پومپه (25) مؤلف یک تاریخ جهانی که توسط ژوستن مختصر شده است، کنت کورس (26) مؤلف تاریخ اسکندر، نام برد. از این آثار اطلاعات گرانبهائی به دست می‌آید ولی فاقد جنبه انتقادی و کلیات تاریخی می‌باشند. ارزش این کتابها بیشتر از نظر جزئیاتی است که در آنها ذکر شده.
در ادبیات قرن اول، آنچه بیشتر جلب توجه می‌کند، تعمیم و توسعه و جهانی شدن مسائل علمی و ادبی است. پیش از این رومیان به کار نویسندگی می‌پرداختند، در صورتی که در این زمان نویسندگانی در تمام شهرستانهای امپراتوری و حتی در تمام شهرستانهای مغرب (در مشرق هنوز نوشته‌ها به زبان یونانی بود) پیدا شدند. این نویسندگان عبارت بودند از: ژوزف مورخ یهودی؛ پلوتارک مؤلف کتابی در شرح حال مردان بزرگ یونان و رم، که به زبانی ساده و زنده بیان شده و محتوی حکایات عجیب بدون رعایت انتقاد جدی در آنهاست و از جنبه اخلاقی قابل توجه می‌باشد؛ اپیکتت (27)، پیرو نظریه رواقی‌ها، که افکار او توسط شاگرد وی آرین (28) در مجموعه‌هائی به نام رساله مختصر (29) و مطالعات تاریخی (30) جمع آوری شده.

هنرهای زیبا:

زینت و آرایش رم در دوره‌ی زمامداری نخستین امپراتوران رم تعقیب شد ولی بسیاری از ساختمان‌ها در حریق بزرگ زمان نرون از بین رفت و کاخ طلا که نرون آن را ساخت دیگر وجود ندارد. عظیم‌ترین بنای دوره‌ی فلاوین‌ها، آمفی تئاتر کلیزه است که از همه سیرک‌هائی که تا آن زمان ساخته شده بود بهتر و باشکوهتر می‌باشد. در شهرستانها نیز تئاترها، گرمابه‌ها، محوطه‌های مخصوص بازیها (در وسط آمفی تئاترها)، راه آب‌ها و طاق نصرت‌هائی توسط امپراتوران یا مأموران بلدی ساخته شد.
از حجاری و پیکرسازی زمان سزارها آثار کمی باقی است. این هنر در عصر فلاوین‌ها پیشرفت زیادی داشت و بیشتر از موضوع‌های تاریخی استفاده می‌کرد و هنوز هم کتیبه‌های تزیینی طاق نصرت‌های تیتوس و کنستانتن مورد تحسین می‌باشند (کتیبه اخیر به ظاهر متعلق به ایام سلطنت دمی سین می‌باشد). نقاشی‌های دیواری که از پمپی پیدا شده ما را به وضع نقاشی در این ایام آشنا می‌کند. این صحنه‌ها بخصوص معرف توسعه ثروت و تجمل پرستی مردم آن عصر و فاقد اصالت و ابتکار است و سرمشق‌های هلنی مورد تقلید بوده.

پی‌نوشت‌ها:

1- Duumvir
2- Questeur
3- Edile
4- Colon
5- Thermes
6- Eclectisme
7- Enésidème
8- Sextus Empiricus
9- Philon
10- (کلمه= کلمه الله) Le Verbe
11- Pline L’Ancien
12- Columelle
13- Celse
14- Lucain
15- Valerius Flaccus
16- Silius Italicus
17- Stace
18- Argonautiques
19- Thébaide
20- Les Silves
21- Martial
22- Perse
23- Satiricon
24- Quintilien
25- Trogue- Pompée
26- Quinte- Curce
27- Epictète
28- Arrien
29- Manuel
30- Dissertations

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم